اصطلاحات رایج روستای امیران
آگوست 8, 2012 در 5:23 ق.ظ توسط محمد رضا
اصطلاحات رایج روستای امیران
شمال=نسیم سرد صبحگاهی اورچین=اوریب چین که همان راه پله میباشد
اوروسی=کفش راحتی ویا دم پایی میباشد آقاچی=برادر که بیشتر برادر بزرگ را گویند(اقای کوچک )
آرچی=اسیاب دستی نازنینه=تنگ بزرگ بدون دسته را که قدیم در بقل میگرفته اندتلک ابادی
چوقولچی=گنجشک که بیشتر گنجشک کوچک را گویند.تلک ابادی چارقد=روسری بزرگ
لچک=روسری کوچک مزار = قبرستان (شاید ابتدا مرگ زار بوده)
مارتین,زقنبود,سنبلتی,مار سیاه و…..=یک نوع جواب سخت ورکیک وزننده به عنوان مخالفت
اشتو=وقتی کار( معمولا قالی بافی) به انتها برسد
چی=یک پسوند رایج در روستا که برای کوچک نشان دادن میباشد.حسن چی=حسن کوچک
لبه=بله اشتر گلو فوت فوته =گرد باد قوش =عقاب
قوشه=حمله کردن به سمت کسی مثل حمله عقاب به طعمه
چمچولی=بارفیکس کفتر=کبوتر کمبیزه=خربزه
تردی=خربزه در مراحل اولیه که تقریبا مشابه خیار میباشد
کالک =خربزه قبل از رسیدن(این اصطلاح مختص تلک اباد میباشد)
دولاخ=کنایه از گرد وغبار، کسی که عصبانی باشد وسر وصذای زیاد بکند،
واره=نوعی بند کوچک از خاک برای مانع از هدر رفتن اب
پیلو=دهانه زیر پل ویرو=دهانه زیر قنات
جنبه=نوعی زیر انداز که از پارچه ولباسهای کهنه تهیه شده
گل افتاب=افتاب گردان لقد=لگد فش فش=گرد باد
باد سیاه=طوفان همرا با گرد وخاک چقوچی=چاقو کوچک
علف چینه=نوعی اره طیاره=هوا پیما تاوه=ظرفی برای پختن نان کلاسیری- پیازی
اب شیطونه=سراب نون بنده ونون نازکنه=وسایل نانوایی جوول دوز=نوعی سوزن بزرگ
شمله=نوعی گونی درست شده از پشمپلشت=ابکش چوری=جوجه پایه= رعد وبر ق
رحتی=قیف غسر=دام نازا کارت امدن=دام بیمار لاعلاج که باید کشت
بدیه=بادیه=ظرفی که در ان خمیر درست می کنند گنبزی=گنبد
رف=طاقچه ای نزدیک سقف جوم=جام =کاسه شلی=نوعی اش
خگینه=خاگینه=تخم مرغ نیمرو طقلی=بچه گوسفند ماده
چن چولی =تاب بازی هوزو=یک نوع میوه بیابانی با خارهای فروان مغز ان مورد
استفاده قرار می گرفت کوندول=نوعی بوته بیابانی منطقه مسکه=کره بسو=نوعی
ظرف سفالی برای ماست توبره= خورجین ململه=نوعی سوسک
عشور=عاشورا قیلیفی=نوعی ظرف برای پختن غذا با اتش
فرنوس=نوعی چراغ نفتی شبیه اجاق گاز دار=داس
قباله=سندکرتو=یک بخش زمین کشاورزی
کلوز=لانه مرغ مله=گاو نر تکه= بز نر بغیچی=باغچه
بوبوچی=نوزاد ننه=مامان ججه= مادر بزرگ بخجه= پدر بزرگ
خس رو =مادر زن بخسوره= پدر زن حلو لت= برادر زن
سامون= محل جدا شدن دو کرتو مطبق=مطبخ= محلی که تنور منزل دران واقع شده
قوس=ماه اذر اشکنه= غذایی از اب روغن تخم مرغ وگوجه که عموما زیاد رایج بود
پشته کردن قنات=ریزش قنات لوشنی= یک نوع علف هرز
تاپه=مدفوع گاو به عنوان مواد سوختی کاربرد داشت
چلغوز=مدفوع مرغ به عنوان کود استفاده می شود
دار قالی=دستگاه قالیبافی بته=هیزم سرخ=استخر پیرسوکه=پرستو
برچسبها:اصطلاحات رایج امیران, اصطلاحات رایج روستا, اصطلاحات رایج روستای امیران, اصطلاحات روستای امیران, روستای امیران
۱۰ دیدگاه
سیاوش
on فوریه 11, 2014 -
سلام محمدرضا
آدرس میلتو بده چنتا میل واسد بفرسم حالشو ببر.
محمد رضا
on فوریه 13, 2014 -
سلام
میشه خودتون رو معرفی کنید ؟
info@ironiweb.ir
سیاوش
on فوریه 8, 2014 -
باسلام
در واژهها از حرف چ خیلی استفاده میشده
یه سری واژهها یادتون رفته اگه دوست داشتید اضافه کنید
چاچب :(درتلففظ حرف چ دومی تشدید میگیرد):چادری چهارگوش جهت حمل بار علف
چاریچب: همان چادر زنانه
چیگرا: زیرا – برای اینکه
بث به حرفی : معنی چیگرا میدهد
محمد رضا
on فوریه 10, 2014 -
با سلام
ممنون از کمک ب پیشرفت سایت .
اگه میشه خودتون رو معرفی کنید .
با تشکر مدیر سایت
سیاوش
on فوریه 11, 2014 -
با سلام
در ادامه اصطلاحات
جادِراَزّیدَم : جاپریدم
چرقد : روسری سفیدبزرگ
محمد رضا
on فوریه 11, 2014 -
با سلام
با تشکر از ارسال
سیاوش
on فوریه 8, 2014 -
با سلام
در مورد واژه عشور بایدبگم
این واژه تنها برای روز عاشورا مطرح میشود بلکه برای تمام روزهای شهادت اهل بیت استفاده میشود
محمد رضا
on فوریه 10, 2014 -
با سلام
بلی درست میگویید .
با تشکر مدیر سایت
mohammadreza haj hassan moslemi
on ژانویه 2, 2013 -
ارتحال ملکوتی استاد اخلاق آیت الله مجتبی تهرانی را به عموم مردم شهید پرور روستای امیران تسلیت می گویم.
محمد رضا زائری امیرانی
on آوریل 13, 2013 -
همچنین