روستای امیران / نوشته های عارفانه و عاشقانه
فرصتها را دریابیم
آگوست 19, 2013 در 10:17 ق.ظ توسط سید جواد
مردجوانی درآرزوی ازدواج بادخترکشاورزی بود.کشاورزبه خواستگارگفت به آن قطعه زمینی که برایت درنظرگرفته ام برو.من سه گاونررا آزادمی کنم اگرتوانستی دم یکی ازاین گاونرها رابگیری من دخترم رابه توخواهم داد.
مرقبول کرد.اولین درطویله که بازشد…باورکردنی نبود بزرگ ترین وخشمگین ترین گاوی که درتمام عمرش دیده بود.باسم به زمین کوبیدو به طرفش حمله برد.جوان خودراکنارکشیدتا گاوازمرتع گذشت.
دومین درطویله که کوچکتربودبازشد.گاوی کوچک ترازقبلی باسرعت به طرف اودرحرکت بود.جوان باخودفکرکرد،منطق می گویداین راهم رهاکن،چون گاوبعدی کوچک تراست وارزش جنگیدن ندارد.سومین درطویله که بازشدهمانطورکه جوان فکرمی کرد ضعیف ترین وکوچک ترین گاوی که اودرتمام عمرش دیده بود،خارج شد.مردجوان لبخندی زد ودرموقع مناسب روی گاو پرید و دستش رادراز کردتا دم گاورا بگیرد،اما گاودم نداشت!!!
نتیجه اخلاقی:زندگی پراز ارزش ها وفرصت های دست یافتنی است،امااگر ازامکانات وفرصت هایی که سرراهمان قرارمی گیرد بهره نبریم وبه آن هااجازه ردشدن بدهیم ممکن است که دیگرهچوقت نصیبمان نشود.برای همین بایدسعی کنیم که همیشه اولین شانس رادریابیم تاخدای ناکرده افسوس گذشته رانخوریم.
….به همین سادگی….
۱ دیدگاه
Mohammad Reza Zaeri Amirani (محمد رضا زائری امیرانی)
on آگوست 19, 2013 -
آفرین به دهیار روستا با این داستان زیبا و عبرت آموز