۰

روستای امیران

خاطرات دهه شصت-١

ژانویه 1, 2013 در 8:37 ب.ظ توسط

قصددارم تحت عنوان “خاطرات دهه شصت” جسته گريخته مطالبى بنويسم،هم بامراجعه به حافظه خودم يانقل قول از اقوام،دوستان وآشنايان دور ونزديك. إنشاءالله موردقبول واقع بشه.اولين خاطره به نقل ازيكى از بستگانه كه ماجراى تماشاى يك فيلم در مسجدامهرونه،بسم الله/
“توبه نصوح”نام فيلم معروفى بوددراوايل دهه شصت كه داستانش اينجوربود: لطفعلى خان كارمند باسابقه بانك سكته ميكنه وميميره،وقت دفن كردنش متوجه ميشن زنده شده، خلاصه لطفعلى خان كه تاقبل ازاين جريان آدم ناجورى بوده،تصميم ميگيره توبه كنه والباقى قضايا…اين فيلم فضاى وحشتناكى داشت،موقع تماشاى اين فيلم درمسجد امهرون توسط دستگاه آپارات،جو رعب و وحشت عجيبى حاكم شده بودخصوصا براى بچه ها،منم كه تو اون موقع سن وسال كمى داشتم حسابى حال وهواى فيلم منوگرفته بود جورى كه جرئت نداشتم ازجام تكون بخورم،معروفترين صحنه اين فيلم ودر عين حال ترسناكترينش ،صحنه اى بود كه لطفعلى خان بابازى “فرج الله سلحشور” تو قبرزنده ميشد،تصور كنيدفضاى جنگى دهه شصت،تاريكى شب اون هم ازنوع كويريش ويك فيلم خفن درحال تماشا!قيافه تماشاگران فيلم مخصوصادراون سكانس معروف خيلى ديدنى بود،بعدازپايان نمايش فيلم كوچيك و بزرگ شتابزده از مسجدزدن بيرون و كفش ودمپايى همديگرو اشتباهى پاشون كردن والفرار، تامدتهابعدازديدن فيلم توبه نصوح،شبهاجرئت نمى كردم تنهايى از خونه بيرون بيام و از سايه خودمم ميترسيدم.
ياداون روزا به خير.

دیدگاهتان را بنویسید

کد امنیتی * Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.